1391 اسفند 1، 21:05
(1391 اسفند 1، 19:18)armin100 نوشته است: [ -> ](1391 بهمن 30، 14:32)سـُـها نوشته است: [ -> ]سلام
درد دل درناكيه.. ميگم ك عبرت بگيرين!:13:
اين تاپيك رو من زدم!!!
از همون موقع ك ي كم جا افتادم و تثبيت شد تركم، هميشه ب اين فك ميكردم ك چ كنم ك اطرافيانم مبتلا نشن..ميگفتم ماهايي ك گير افتاديم و تن داديمم ب بلا درست ميشيم.. حتما درست ميشيم..
اما چ كنم ك اصلا اتفاق نيافته؟!؟
اين شد ك تاپيك رو زدم......... سعي كردم بهش عمل هم بكنم!
من ي برادر زاده دارم.. جانه منه.. نفسه من.. عشقمه...تعلقي ك بهش دارم قابل وصف نيست..
ي روز اومده بود پيشم..من داشتم كتاب ميخوندم اون داشت شبكه پويا ميدي.. من ي كم چشمامو بستم و بعد ك باز كردم فاجعه بار ترين اتفاقي ك ميتونست برام پيش بياد رو ديدم..
ديدم داره ب خودش دست ميزنه.............................
هيچ كي نميتونه درك كنه ك من چ حالي داشتم... هيچكي نميتونه تصور كن من چي كشيدم!
داغون مال ي لحظه بود!!ويران شدم......
ب خودم گفتم سها الان وقتيه ك بايد هرچي ك تو اين 40 ماه يادگرفتي رو اجرا كني..
ب خودم گفتم سها اگه اينو تمام كني هنر كردي!
با خودم خيلي حرف زدم......
چندين راه حل رو پيش گرفتم.. خيلي بررسي كردم بدونم ريشه اش چي بوده..اخم و دعوا و تشويق و حواس پرتي و خيلي چيزا رو تست كردم...
من هنوز نتيجه نگرفتم!
(هر چند ك رو ب بهبوده!)
دعا كنين بتونم درست ترين كار رو بكنم...
در پناه خدا..
ياعلي.
خیلی دوست دارم در این مورد یه درد و دل کنم ولی روم نمیشه...
شاید همین که بدونید من آدم خیلی بدی بودم، کافی باشه...
هیچ وقت خدا نمی بخشتم، چون هیچ وقت نمی تونم زمانو برگردونم...
بنظر من همین که بش اطلاع رسانی کنیم که این کار گناه بزرگی هست و خدا این کا رو دوست نداره
همین اطلاع و فهمیدن کافیه . یعنی بفهمه این کاریه که خدا دوست نداره !
دیگه بقیه اش رو شما هم نتونستین خود خدا پیش میبره و مربی خوبیه . "سبحان ربی العلی و بحمده " .
.
.