1394 آبان 10، 23:34
(1394 آبان 8، 12:45)MeHreKhODaa نوشته است: [ -> ]تصورم برا این بود ک اگر بد شوم و بپذیرم به بد بودن دیگه مشکلی نیست. اما اینطور نیست اگه قبلا بسمت خوبی میرفتم و روزگار بهم تبر میزد الان دو ضربه ی تبر حس میکنم یکی بخاطر کاری ک با خودم میکنم و یکی ضربه روزگار. فکر میکردم خودم ضربه بزنم دیگه روزگار ضربه نمیزنه اما چیزی ک حقیقت داره اینه که ضربه ی خودم منو ضعیف میکنه تا ضربه روزگار محکم به اعماق وجودیم بره. نمیدونم تا کی دووم میارم و قطع نمیشم ولی اینو میبینم ک تمام شاخه هام قطع شده و افتاده به جون بدنه اصلیم. کیست مرا یاری کند؟
سلام
از قدرت اختیار و انتخابت استفاده کن. سرکشی کن از همه انچه بودی و عصیان کن به سمت خوبی ها
قدرت اختیار و انتخاب قدرتی خدایی هست که خاص ما انسان هاست. از همه وجودت استفاده کن . هر انچه داری به کار بگیر و بالفعل کن.
فصل خزان ، فصل ریزش هست ، رهایی از همه انچه بودیم و زمستان سرد فصل قربانی کردن ریشه هایی که مانع رشدمان هست. و مطمئنا فصل بهار با این خزان و زمستان معنایی زیبا داره
مهرخدای عزیز ، ریشه های باورت را قوی کن و با ایمان به بخشش خدا ، نگذار جوانه های امیدت بخشکه
تواب جان
گفت و گو را تمرین کن
تا نتونی دردتو بیان کنی ، کسی نمی تونه کمکت کنه
بدتر از این
وقتی هست که
خودت دردتو نفهمی