نه عزیزم
من احساسمو صادقانه گفتم و واقعیت هم داره
مراقب خودت باش
التماس دعا
بچه ها یه مسئله ای برای من به وجود اومده!
من چی کار بکنم که صبحا بعد از نماز خوابم نبره!
دراز میکشم خوابم میبره!
میشینم خوابم میبره!
آخه خیلی به صبحا نیاز دارم!
ار نظر کمبوده وقت میگما!
آخه شبا دیگه آدم خسته و کوفته از دانشگاه و سر کار میاد دیگه جون نداره برای درس خوندن یا هر کاره مفیده دیگه ای کردن!
فقط همون صبحا کمک میکنه!
من تا ساعت 11 میخوابم !
با خودم فکر کردم اگه ساعت 6 که برا نماز بیدار میشم دیگه نخوابم چقدر کار میتونم انجام بدم!
چقدر بیشتر میتونم به درسام برسم!
میتونید کمکم کنید
مهدی جان منم این مشکل رو داشتم البته به نوعی دیگه.
من صبحا بعد از نماز واسه چند لحظه به نفس چیره میشدم میرفتم 5-6 دقیقه تو کوچه (ورجه وورجه)
میکردم!
بعدش که میومدم تو چندتا مشت آب سرد به صورتم میزدم،صبحانه میخوردم و دیگه هم خوابم نمیومد.
ارادت مند...
برم تو کوچه ورجه ورجه کنم
بی خیال ویکتوری جون
من همون دقیقه که از خواب بیدار بشم دهنم باز نمیشه چیزی بخورم یه نیم ساعت یه ساعت بعدشم میتونم صبحانه بخورم!
حالا بزار یه دفعه برم تو کوچه ورجه وورجه کنم
مردم یکم بهم بخندن ببینم چی میشه
ما بیشتر ویکتوری جون
نظره دیگه ای نبود؟؟؟
داداش مهدی69 راه حلش فکر می کنم توی این باشه که شبا ساعت 10 دیگه فوقش 10:30 بخوابی
و اینکه هروقت خسته شدی به جای تمرکز روی خستگی روی بهترین چیزایی که همون لحظه می بینی تمرکز و توجه کنی و اگه جواب نداد خودتو راحت بذاری و به خودت حق بدی که بخوابی
اما راه حل اصلی همون زود خوابیدنه
آخه زود نمیشه خوابید!
من میتونم فوقش 11:30 بخوابم!
موقعیتش نیست که زود بخوابم!
سلام دوستای خوبم
دیشب شیراز بارون اومد کلی حال کردم . خدا رو شکر .
هورا خانم باید یه فکر اساسی واسه این دلت بکنی ها . به قول بچه ها شاید عاشق شدی ،خوش به حال اونی که شما عاشقش شدی
حالا از این حرفا که بگذریم خدا خودش توی قرآن میگه الا بذکرالله تطمعن القلوب پس تو هم تکرار کن الا بذکر الله تطمعن القلوب . مطمعنا اگه با دل گرفته و شکسته صداش بزنی یه آرامشی بهت میده که شاید برا آدمای عادی (مثل من) فقط توی عمرشون یه بار رخ بده
مهدی و رز واقعا می خواین همدیگه رو ببینین؟ من که تصورش هم نمی کنم که یکی که می دونه من خودار.. می کنم منو ببینه .از خجالت آب میشم
یه درخواست هم از ویکتوری جون دارم. اگه میشه این عکس زیر امضاتو عوضش کن
سلام داداش ددبادی جون
چقدر حرفت به دلم نشست ...
راستی چرا یادم رفته بود؟؟؟
الا بذکر الله تطمعن القلوب
خیلی آروم شدم ...
واقعا ازت ممنونم
خدایا شکرت که دوستای به این گلی دارم
اتفاقا من یکی از دخترای کانون رو از نزدیک دیدم اصلا هم خجالت نکشیدم نه من و نه اون خیلی هم خوش گذشت جاتون خالی ... الآنم دلم براش تنگ شده حسابی ...
با پیشنهادت موافقم واقعا اون عکس تی امضات ویکتوری جان آدمو عصبی می کنه برای خودتم خوب نیست همش انرژی منفی میده ! فکر نمی کنی بهتر باشه یه عکس توپ و پرانرژی بذاری که آدم نگاش می کنه ذوق زده بشه و سرحال بیاد؟؟؟
یه واقعه ی هولناک برام اتفاق افتاد بدا میگم!
حالا که حرفام به دلت نشست ، حالا که با یاد خدا به آرامش یافتی ، ازت یه خواهش دارم که از خدا بخوای اون چیزی که تو نظرمه رو بهم بده و همه ی بچه های کانون رو از این مصیبت رها کنه
ممنون
چی شده تایرد خانوم(پارمیدا خانوم دیگه درست میگم؟؟؟)
التماس دعا !! منم از دعاتون بی نصیب نذارین !!