سختی ها رو دوست دارم...
رنج کشیدن ها رو دوست دارم...
تحمل کردن ها رو دوست دارم...
و البته...
آسونی بعدشون رو بی اندازه دوست دارم...
اما قبل از همه...
باید مسیرها رو بشناسم...
تمام راه های سخت و دشوار، الزاماً مقصد ندارن...
خیلی هاشون، فقط بن بستن...
محب زهرای
تاپیک تحصیلات مشکلت بگو در اسرع وقت ی برنامه مدون خوب برات مینویسم
انجامش با خودت؛ فقط دوتا راه هست
یا دست رو دست گذاشتن و حرص خوردن یا شروع به تلاش
راستی اولش مغز گریپاچ
اما این واسه یکهفتست بعدش میفتی رو دور
(1392 فروردين 27، 5:46)محب الزهرا نوشته است: [ -> ]سلام
بچه ها به خدا میترسم باز برگردم سمت خ.ا
واقعا دارم روانی میشم
من نمیتونم تموم کنم درسارو....
شاید بگید چه خرخونیه ولی به خ ا تا حالا هیپکدومو بازم نکردم چه برسه تست بزنم
واقعا اگه نمیتونم و قبول شدن غیرممککه بهم بگید تو روحمو له نکنم بیخود.
سلام
موقع کنکور حدود 2ماه به خاطر یه مشکلی نتونستم درس بخونم
عقب افتاده بودم و استرس داشتم
با اینکه میخواستم همون سال قبول بشم
اما یه جوری استرسو دور میزدم می گفتم وقتم تمومه واسه امسال نمیخونم
امسال رو بی خیال از الان شروع می کنم برای سال دیگه بخونم
با اینکه میدونستم اگه پشت کنکور بمونم عمرا نمیتونم بخونم
با این فکر دیگه استرس نداشتم و می نشستم راحت درس میخوندم
همون سالم قبول شدم
از عربی خوشم نمیومد و اصلا هم نخونده بودم تو آزمونها هم بالاتر از 25درصد نمیتونستم بزنم
اون آخرا 3-4 روز واسش وقت گذاشتم و بالای 60 زدم خیلی بهتر از 25 درصده
اصلا نگران نباش ماها از کنکور واسه خودمون غول ساختیم
حرف اول و آخر من اینجا وهر سایتی فقط یک جملس
جوونارو با اخلاق بد از دین زده نکنید یک رفتار تند واشتباه وسختگیرانه باعث دل زدگی از دین وخدا میشه
تو رو خدا دین رو خشک نشون ندید خدای خوبی داریم
مرسی از همه بچه ها
الان حالم بهتره دیگه میخوام شروع کنم از الان...
نگرانی اصلی من این بود اگه قبول نشم باید برم سربازی
من از 3 دبیرستان دارم کار میکنم
اگه برم سربازی یه موقعیت شغلیو که شاید تا آخر عمر دیگه گیرم نیادو از دست میدم
اگه قبول نشم و انتخاب رشته نکنم باید برم سربازی
همینجوریش تا الان 1 ماه اضافه خوردم
پس مجبورم قبول بشم
به امید خدا
مرسی از همتون که جواب دادید....
حسِ بی مصرف بودن،بی نهایت حسِ بدی ِ
دلـــمــان کــه مــی گــیــرد تــاوان لــحــظــه هــایــی اســتـــــ کــه دل مــی بــنــدیــم ...
خــدای خــوبــم هــرگــز کــســی را به آنــــان كــــ نبايــــــد.. ب آنچـــــه كــــ نشايــــــد عــادتـــــ مـــده...
شکستم....
واقعا دیگه کات....
این سکانسو خودم تموم میکنم
نه به کارگردانی خدا...
تهیه کننده تویی یا سکانسو از اول بگیر یا خودم کات میدم و تموم میکنم
فقط میدونم اینو که واسه همه مادری خدا جون واسه ما زن بابا
نخواستم میخوام یه undo بزنم برگردم به همون خوشحال...
خستم...
خیلی بده حس کنی دیگه کلمه ادامه برات معنی نداره.
سلام
داداش محب الزهرا با این فشارهایی که رو شما هست
خب طبیعیه الان عصبی باشین بخوای بزنین مانیتور رو خرد کنید...
شاید اگه من جای شما بودم خیلی شدیدتر رفتار میکردم.
اما خوبه الان یه چیزی رو یادتون بندازم..چون میدونم خودتون قبلا شنیدینش فقط دوباره بگم...
اینکه قرار نیست تا ابد وضع همینقدر بد بمونه
این فشار ها یه روزی تموم میشه...بی برو برگرد تموم میشه
از خودم نمیگم ها
خدا خودش میگه " همانا با هر سختی آسانی هست...و سپس با هر سختی آسانی هست"
2 بار هم تکرارش میکنه...
مخاطبش هم همه آدم ها هست...نه فقط مومنون...یا متقین...یا صادقین و ...
واسه همه داره میگه!
بعد قشنگر تر که فکر کنی میبینی 2 تا حرف داره میزنه :
اول میگه اگه الان داری سختی میکشی خیالت تخت روزای آسون هم برات میرسه...صبر داشته باش
دوم هم میگه : اگه آسونی میخوای " باید " سختی رو بکشی...
میدونم اینا رو خودتون بهتر میدونین....فقط خواستم یه یادآوری بشه
و این هم فقط مخصوص شما :
یا علی
خدا خودش میگه " همانا با هر سختی آسانی هست...و سپس با هر سختی آسانی هست"
سختی که خدا بده بعدش آسونی قرار میده
نه سختی که خود آدم به اصرار برا خودش درست میکنه...
(1392 فروردين 28، 5:27)محب الزهرا نوشته است: [ -> ]شکستم....
واقعا دیگه کات....
این سکانسو خودم تموم میکنم
نه به کارگردانی خدا...
تهیه کننده تویی یا سکانسو از اول بگیر یا خودم کات میدم و تموم میکنم
فقط میدونم اینو که واسه همه مادری خدا جون واسه ما زن بابا
نخواستم میخوام یه undo بزنم برگردم به همون خوشحال...
خستم...
خیلی بده حس کنی دیگه کلمه ادامه برات معنی نداره.
محب زهرای عزیز
این یاس فلسفی طبیعی اما نذار به ناامیدی برسه
خودرویی ک در راه رسیدن به یک مقصد خراب میشه فقط یک مکث کرده بعد از تعمیر
باز ادامه میده به مسیرش، شما از جاده خارج نشدی، فقط مکث کردی
عکس العمل در این لحظه مهم، یا احساسی یا منطقی
نتیجه احساسی قابل پیش بینی
اما نتیجه برخورد منطقی این بررسی کنی چی شد لغزش داشتی، براشون برنامه بریز ک اگه
تکرار شد بتونی مدیریتشون کنی؛ و اینکه با توجه به سنت و شرایط الانت شاید افق دیدت نسبت به ترک عض کنی
بهتر باشه، به جای سقوط ازاد روش کاهشی هم خوب میتونه باشه، یعنی به رکورد شکنی فکر کنی نه ترک یکباره
بعد از چند رکورد شکنی و یادگیری مدیریت استارت ترک یکباره رو بزنی
برای کمک، من بهت گفتم اول درس خوندن یکم سخت پس ببین چی شد و چیکار باید بکنی
سلام
از شکستهایی هم که داشتم تجربه کسب نکردم یعنی نخواستم که کسب کنم
همه چی ناامید کننده شده
درس
زندگی
کار
امید به اینده
روحیم صفره صفره صفر
سلام به همه
با خودم گفتم حالا که بعد از این همه مدت اومدم اینجا، حداقل یه چیزی بگم بلکه دو نفر انرژی مثبت بگیرن واسه قدم گذاشتن تو راه پاکی
کلی به مغزم فشار آوردم
اما بعضی وقتا انگار جمله ها هرچی ساده تر باشن تاثیرگذارترن
خب اگه بگم
میشه ، کافیه ؟
شاید تویی که الان ناامیدی اصلا حال و حوصله حرفای منو نداری
اما این اطمینان رو بهت میدم که یه روزی منم حال الان تورو داشتم
بازم این اطمینان رو بهت میدم اگه بخوای یه روزی تو هم حال الان منو داری
سخته ها ، یعنی یه شبه نمیشه
باید سختی بکشی
اما بالاخره میشه
باور کن باید بخوای
نسخه نیست که من یا هر کس دیگه ای برات بپیچه
یه کلمه بیشتر نیست :
خواستن
اما همین یک کلمه انقد تو دلش معنی هست که خدا میدونه
مشکل همه ما اینه که این یه کلمه رو تو هیچ جای زندگی جدی نمیگیریم
از خدا بخوایم که قدرت درک کلمه خواستن رو بهمون بفهمونه
ان شاء الله که موفق باشید
یا حق