سلام
خب مشکل اینکه برا خودخواهی دیگران دارم زجر میکشم و خورد خورد میشم
اینقدر برا پدرو مادرم ارزش نداشتم که یبار بگن بچم درس داره یه امسالو نرم جایی مسافرت
آخ دلم تو مسافرت کلی کل کل کردم تا برام کتابخونه پیدا کردن تا ۷ شب
نشستم خوندم و خوندم با تموم وجود و قوتم ولی گاهی دلم میسوخت چرا درکم نمیکردن ؟چرا نزاشتن اصفهان بمونم و تا ۱۰ شب تو کتابخونه خودکشی کنمو بخونم با تمرکز عالی؟
چرا برام ارزش قاعل نیستن ؟
دلم برا قبل تنگ شده : )
دلم زندگی دلسوزانه میخواد: ) درک کردن کو
میترسم از اینکه آیندمو بسوزن با دستاشون : (
من بشم یه من بی ارزش
من بشم مایه تمسخر
من بشم آدم عادی
من بشم یه آدمی که هدفشو قورت داده تا جلو گریه و بغضشو بگیره از این آدما
من و من و..
وای خدا من میترسم کمکم میکنی میبینی منو اصلا؟
بس که دلتنگم اگر گریه کنم میگویند/ قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
پيامبر صلي الله عليه و آله: اِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرآنِ ..
هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تار بر شما پوشیده شود ، به قرآن رو ىیاوريد ..
[كافى ، ج 2، ص 599 ، ح 2]
خدایا!
همه ما کانونیها را در قرن جدید خوشبخت و قرآنی قرار بده.
انگاری یه شهر محکومن و چشمات قاضیه
من نمیدونم برم یا بمونم کاری کرد
آب راکد شم
هیشکی ، یکی دیگه رو درک نمیکنه
خودمونم خودمونو درک نمیکنیم .
(1401 فروردين 10، 0:04)karma نوشته است: [ -> ]خب این من دیگه تموم شد : /
دیگه نمیکشه
برید دنبال یکی دیگش بگردید
این ارسال خلاصه ی تمام دردودلای این تاپیکه
گاها که به این دنیای مسخره فکر میکنم
میبینم
یکی تو اوج شهرت
یکی تو اوج ثروت
یکی تو اوج علم
یکی تو اوج خوشحالی
یکی با عشقش
بازم ازشون بپرسی حسرت و درد دارن
پس چیه که مارو خوب میکنه ؟ واقعا چیه
اون چیزی نیست جز خدااا .
وقتی که صداش پیکنی تو اوج گریه و درد و بغض انچنان ارامشی بهت میده انچنان نوازشت میکنه از هر کسی بهتر
نمیدونم اخر عاقبت این نسل چیه
ولیـ
از این گروه های کثیف کره مثل بی تی اس که همه ماشالله هزار ماشالله ایلومیناتن بیان بیرونـ
حداقل هفده سالگی هجده سالگی اون جو روبرو شدن با واقعیت ها و حقیقت های دنیا و درک این جمله دنیا خیلی بی رحمه خودش تکان دهنده اسـ
خدایا
میدونم که اونجور که باید تلاش نکردم...
همه توانمو برای هدفم نزاشتم...
اما سعی کردم که بشه
بازم کمکم کن مثل همیشه
خودت کمکم کن طاقت بیارم
خدایا روحم دیگه خستس از استرس
کمکم کن...
خب یه چیزی جالبه برام
آدما دیگه به صداقت به عنوان چیز خوب نگاه نمیکنن
صداقت بازیچه دست آدما شده
استفاده از صداقت افراد برای فهمیدن اینکه چقدر از اونا پایین تری و بالا تر برا تو چه سودی داره ؟
از صداقت که یکی از ویژگیامه متنقرم
متنفرم که هرگز دروغی نگفتم و خستن از آدمایی که از صداقتم به ضد خودم استفاده میکنن
خستم خانواده یا آدماییی که ظاهر نگرانمم
حالم از این زندگی گذشته تلخششش به هم میخوره میگذره همه چی ولی منم اینجا همشونو خاک میکنم
تموم افرادی که خاکم کردن و یکی یکی از ذهنم محو میکنم تا به هدفم برسم
بعدش میخوام فقط خودم باشم تنهاا دیگه از ادعای درک کردن و انسانیت بعضی مردم خسته شدم
مبخوام فقط تلاش کنم که هیچ موقع مثه اونا نشم
کسی بشم که راهم هدفم جدا از همشونه
کمک به دیگران تو الویتمو
انسانیت تو وجودم باشه
خدایا به امید تو و دور شدن شر بعضی آدمات
کمکم کن به هدفم برسم حتی تو کمترین زمانم
آخه چرا اینقدر میرید رو اعصاب آدم چرا تو زندگی شخصی من دخالت میکنید اصلا به شما چه؟
هر سری که هم رو میبینیم باید یه داستانی برام درست کنید؟ ولم کنید دیگه یه بار تا حد مرگ داغونم کردید بستون نبود؟ یه ماه تموم هر شب گریه کردم کافی نبود بیشتر از این باید بشکنم؟ چرا نمیذارید خودم رو ترمیم کنم چرا هی با ظاهر مهربون گرفتن بهم ظلم میکنید؟
دست از سرم بردارید تو رو خدا ولم کنید...
چنبار باید فریب شهوتو بخورم؟؟
چنبار باید برا لذت زودگذر مغزمو جسممو داغون کنم ؟
چنبار باید ترو تو تخیلاتت محو کنه شهوت تا یادت نیاد کی بودی؟
چنبار میخوایییی این درد ادامه پیدا کنه؟
بسته دخترر
بستههههه
این لذت های زودگذر مسکن دردای تو نمیشن درد و مشکل راه حل میخواد نه مسکن
بسته دیگ این من بدرد نمیخوره این من ضعیفه ترسوعه خشمگینه و کم اراده و من جدید میخوام بسازم .
ماه رمضان داره میاد ...
یه نفر که خیلی باهام صمیمیه و میدونه من اینکارو انجام میدم بهم گفت بهم قول بده اینکارو انجام ندی و هر وقت یادش افتادی رو دستات فلفل بریز فک کن دستات خار داره و هیچلذتی به تو نخواهد داد
جاابه ولی میخوام امتحان کنم
و این کار مزخرفو بزارم دورر
گفت:باید خودت بخوای..
من:پس کی خودم میخوام؟
من انقد خواستم ...
گفت: نه نخواستی!
وقتی خودت میخوای که از آزار دادن خودت لذت نبری(:?
حالم به زودی خوب و خوب تر میشع!(:❤
مدیریت خدا حرف نداره
حس می کنم باید سکوت کرد و جلو رفت..
تا وقتی همسفر نداری باید تنها بجنگی(:
بعدش که همسفرت اومد باهم بجنگین
خداجونم با آرزوی یه همسفر خوب(:
کاش می شد برگردم به روزی که اینجا ثبت نام کردم ...
میگم چقدر توبه میچسبه (:
واقعاً حس عجیبیه این توبه کردن .
نمیدونم تا حالا اشک ریختید برای گناهاتون یا نه ولی عجیب میشوره میبره همه چیرو
صافِ صاف میشه آسمون دل
خدا رو شکرررررر