سلام
دارم بدترین سال عمرم رو طی میکنم..
عقب گرد هایی ک داشتم مبهوتم کرده.......
دیشب ی نقدی بهم شد.. شدیدا ب فکر واداشتم....
غفلت!
میگفت وهم و خیال و شلوغی ذهن غفلت میاره..
و غفلت همون موقعیه ک شیطان دعوت نامه هاشو..وسوسه هاشو .. شیطنت هاشو رو میکنه..
خیلی دلم میخواد ذهن منظم و دقیقی داشته باشم تا آموزه هام وسط هیاهوهایی ک ب پا میشه گم نشه و بی استفاده...
خیلی دلم میخواد.....
منم مثل مرمر التماس دعا دارم..
در پناه خدا..
یاعلی.
کی بودن اقا رامین ؟
اقای حسام
:smiley-yell:
شروع کن
سها خانوم بیا با من درد دل کن؟ اصلا کی بوده ؟ بگو من برم خودم ارشادش کنم :d
مرمر بانو
اگر گریه فایده داره دریغ نکن
ولی اگر بدتر یم شی بی خودی فشار نیار:( من خودمم خیلی این جوری می شم
آقا حسام ناامید ممنوع!
از یه لحاظ شکست هامو دوست دارم چون هر بار یه چیز جدید بهم یاد داد
هر بار یه ایده ی جدید ، یه راه بهتر و کامل تر
نقطه ضعفامو بهم نشون داد و من تلاش کردم حلشون کنم
شاید اگه این شکست ها نبود راه زندگیمو پیدا نمیکردم
نمیگم شکست خوبه ها ! نه!
اما نوع رفتار ما بعد شکست خیلی مهمه!
میتونیم اونو نتیجه ی یه سری اشتباهات بدونیم و بریم دنبال رفع اون ها که در این صورت پیشرفت میکنیم و روز به روز موفق تر میشیم
یا میتونیم تسلیم بشیم و از خودمون ناامید بشیم و خودمون رو آدم ضعیفی بدونیم که در نهایت هی این شکست ها تکرار میشه و این چرخه همینطور ادامه داره
با همین افتادن و برخاستن هاست که آدم باید رشد کنه
بالخره یه جایی میرسه که این همه تجربیات ارزشمند که بدست میاریم ما رو به پیروزی میرسونن
یا علی
منم با سنا موافقم
آدم کلی راه های مختلف رو امتحان میکنه به در بسته میخوره
فکر میکنه ... به اینکه نقطه ضعف چی بود ...
منم بارها قول دادم ولی عمل نکردم ... ولی به هرحال یه روزی میشه
من ایمان دارم
(1392 دي 23، 23:06)رامین. نوشته است: [ -> ]چقدر بده بیایی کانون و بدون اینکه حواست به پشت سرت باشه یکی همزمان باهات کانون رو بخونه و تیتر بالای صفحه هم "مسابقات ترک خودارضایی" باشه !
وقتی هم متوجهش میشی بدون اینکه چیزی بگه بذاره بره ...
من جای شما باشم به این فکر میکنم که مهم خداس یا بنده خدا؟!
اگه خدا میبینه و از من راضیه حالا بنده خدا چه اهمیتی داره؟
خدا روهزار بار شکر کنید که چیزی نبوده که هم خدا بدش بیاد هم بنده خدا ! ...
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم......
من هیچ وقت تو دنیا مجازی موفق نبودم...
خودتون منظورم رو می فهمید...
میام اعلام وضعیت می کنم،گپی می زنم میرم...
میخوام بهتون بگم ،اگه یه وختی چیزی گفتم
که ناراحت شدید!
مودبانه نبود!
یا به جا نبود!
بذارین به پا همین!
من همتون رو دوست دارم...
خدا جون بازم موقع اومدن نمره ها شد و بنده ی خطاکارت طبق معمول موقع مشکلات از راه رسید.....
....لطف و کرمت شامل حال ما میشه؟!..دل سنگ اساتید رو نرم کنی مشکلات حله....پیر شدیم بس که درس خوندیم!...خودت واقف به مشکلات ما هستی دیگه من بیشتر توضیح نمیدم...
تنهاترین انسان کسی است که خدا را فراموش کنه
وقتی احساس می کنم از خدا فاصله گرفتم بیشتر احساس پوچی می کنم
وقتی رضایت خدا رو مثل گرمی یه دست احساس می کنم
اونوقت از زندگی لذت می برم و زیبایی رو تو لحظه لحظه هاش می بینم
ولی وقتی تو این گناه میفتم تمام دنیا سرم خراب میشه
امید وارم همیشه خدا ازم راضی باشه و این گناه ترک کنم .
دلم از خودم گرفت یهو..
و ترس از فردا دوباره خودشو قاطی امید فردا کرد..
دلم ازین گرفت که چرا زودتر واسه حال خاله ام دعا نکردم..
شاید واسه این بود که فکر میکردم ،ازونجایی که مامانم هم بعضی وقتا حالت این بیماریو داره چیز خاصی نیست یا با دوتا دارو و درمان درست میشه..
اما همیشه این نفس توجیه میکنه و امان از توجیه..
من تقریبا با خاله ام بزرگ شدم،وقتی نوجوون بود به دنیا اومدم،
حالا دکتر بهش گفته این بیماریو تا آخر عمر داریش.. و درد داره،باید باهاش کنار بیای..
..
باز ترس از این که جوونی واسه خودم اتفاقی نیوفته
و تو راه درست باشم و یه زندگی آروم و ساده..
و باز دلم گرفته که چرا تو شکر این سلامتی و حال و روز خوب،تعلل دارم و لغزش..
خدایا..
جامه ی عافیت در من پوشان که سراپای مرا فراگیرد و مرا در حصار عافیت جای ده..
بر من منت نه به تندرستی و ایمنی و سلامت در دین و تن و بینایی در دل و روایی در کارها و ترس از تو و بیم از خشم تو و مرا نیرو ده بر آن چه امر کرده ای تا فرمان برم و از آنچه نهی کرده ای تا از گناه بپرهیزم
و زبان مرا به سپاس و شکر و ستایش خود گویا و دل و هوش مرا برای دریافتن راه دین گشاده دار..
(برگرفته از دعای23 صحیفه سجادیه)
التماس دعا
سلام
داشتم ی مسئله ی از احکام میپرسیدم..
گفتم اگه از حزام جنب شده باشه... یهو وسط حرفم گفت یعنی زنا کرده!؟؟
گفتم وای نه!!
گفت خب یا زناس.. یا لواط.. یا استمنا!
خیلی دلم سوخت..کاری ک ی عمر.......... با چیا هم ارزه..
خدایا ببخش... همه چی رو........:13:
و
براش گفته بودم ادعا و افتخار من این بود ک فلان کار رو نکردم..
اگه باز سوال کنه...الان دیگه هیچ ادعایی ندارم!
خدایا مارو واسه خودت نگه دار.....
من بی عرضه ام..نادانم..غافلم...
پناه بر خدا..
در پناه خدا..
یاعلی.
همااااا
خوب بگو دیگه
قصه چیه؟
دلم میگیره ناراحت باشی
سها خانوم بی خیال مگه خودت نمی گی اگر توبه کنی انگار از اول گناه نکردی
بگذر
هم برای خاله ی ایشون هم واسه همه مریضا دعا کنید